نگارش شده در تاریخ:چهار شنبه 16 آذر 1391برچسب:, 15:40
در مدينه چون که منزل ساختيم
ترک تن کرديم و با دل ساختيم
دل شد از تن غافل فارغ ز غم
چو کبوتر بوددر گرد حرم
آن حرم چون جنت الماوي بود
چون در او قبر رسول ما بود
بلکه جفت شد ز رشک آن مکان
چون ارم از ديده مردم نهان
صحن اين از صحن آن باشد فزون
به ز طوبي باشد اين را هر ستون
آسمان از بهر آن گرديده خم
تا نهد رو بر زمين اين حرم
گنبد سبزش بود چرخ فلک
خادمان گنبدش باد ملک
زان حرم هر مرغ جبريلي بود
آفتاب و ماه قنديلي بود
نور او برتر بود از نور مهر
طاق محرابش هم از طاق سپهر
در فلک معراج با آن پيکر
پايه پستي بود از منبرش
نام درهاي حرم اي نام نيک
باب جبريل است و رحمت والسلام
باد ما را در قيامت او شفيع
تا شويم آزاد چون اهل بقيع
هست گورستان آنجا چون بهشت
گرچه در وي ني درخت ست و نه کشت
هرکه آنجا مرد نيکو بنده ايست
مرده او بهتر از هر زنده ايست
بدنه آزاد است از فضل اله
چون احد گر باشدش کوه گناه
آن زمين بهتر بود از آسمان
اي فداي آن زمين صد نقد جان
گرچه بي آب و گياه است آن زمين
ليک بهتر باشد از خلد برين
زينت دنيا نيافتادش قبول
با رياضت ساخت مانند رسول
بود او را چون رياضت شيوه اش
زان رياضت شد محمد ميوه اش